آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

اختیار یکی از مباحث فلسفی است که در علوم انسانی، کارکردهای مهم و قابل توجهی دارد و یکی از مبانی نظری علوم انسانی به حساب می آید. تقریرهای مختلفی از اختیار ارائه شده است؛ هر یک از این تقریرها در علوم انسانی آثار و کارکردهایی دارند که با کارکردهای تقریرهای دیگر کاملاً متفاوت است. یکی از این کارکردها، به کارگیری نظریه های حقوقی درباره مجازات متخلفین است. در این مقاله پس از معرفی اجمالی تقریرهای مختلف اختیار و دو نظریه عمده حقوقی درباره مجازات (مجازات گرایی و فایده گرایی)، نسبت تقریرهای مختلف اختیار با نظریه های حقوقی درباره مجازات سنجیده شده و این نتیجه به دست آمده است که نظریه حقوقی مجازات گرایی، صرفاً بر پایه تقریر ناسازگارگرایانه از اختیار بنا می شود و تنها این تقریر از اختیار است که می تواند نظریه مجازات گرایی را به کارگیرد؛ برخلاف نظریه حقوقی فایده گرایی که نسبت به اختیار لابشرط است و همه تقریرهای مختلف اختیار و حتی نگرش جبرگرایی می توانند این نظریه را برای مجازات متخلفین به کارگیرند. با توجه به این نتیجه، دیدگاه ملاصدرا درباره مجازات استخراج شد و این نکته روشن شد که او به عنوان یک فیلسوف سازگارگرا قابلیت مدح و ذم و استحقاق مجازات را انکار نمی کند؛ اما در یک رویکرد فروکاهنده، از غلظت این مفاهیم در یک نظام فکری ناسازگارگرا می کاهد و آن ها را به معنایی دیگر که در نظام فکری سازگارگرایی قابل استفاده اند تنزل می دهد؛ همین امر موجب شده که رویکرد او از حیث کارکردهای عملی، به نظریه های فایده گرا در مجازات بسیار شبیه باشد.

تبلیغات