این مقاله جستاری در خویشکاری (= کارکرد مقدس) و هم آوایی (= همسانی) اسطوره و عرفان در تعزیه نامه هاست. تعزیه که نمایشی آیینی و مبتنی بر کهن الگوهای اساطیری و آموزه های دینی و اخلاقی است؛ رویدادهای تاریخی را با روایتی برآمده از باورهای عامیانه ارائه می کند. همین درک و دریافت، از سویی، کارکردها و پندارهای اساطیری را از پسِ ذهن تاریخی توده ها، دوباره سازی کرده و از سوی دیگر، ارزش ها و رهیافت های اخلاقی و عرفانی را که اتفاقاً همسانی و هم کارکردی ریشه داری با بن مایه های اسطوره ای دارند، جلوه گر ساخته است. در این مقاله، برای تبیین خویشکاری و هم نوایی رازورمزهای پیوندخورده اسطوره و عرفان در بستر آیینی تعزیه، موضوعاتی چون جاودانگی پس از مرگ، مؤلفه های عاشقانه، اهمیت انسان کامل و رابطه مراد و مریدی، خلوت های عارفانه، جهان شمولی افکار و اشخاص، همیشه جوان بودن قهرمانان، کوشش به اندازه وسع، ضرورت پاکیزگی و طهارت روح و جسم و... مورد بحث قرار گرفته شده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که باورها و عقیده مندی های عرفان اسطوره ای، که قدیمی ترین نوع عرفان است، در مجلس نامه های تعزیه، این دو مقوله دیرپا را به همسایگی و هم آوایی نشانده است.