در اواخر قرن نوزده یک روش فلسفى موسوم به پراگماتیسم در آمریکا به ظهور رسید. پراگماتیسم نوعی روش شناخت بوده و به عنوان فلسفه ای عمل گرایانه و واقع نگرانه از اهمیت زیادی برخوردار است. پیروان پراگماتیسم، در جغرافیاى کاربردى تأکید بیشترى در زمینه جغرافیاى انسانى دارند. برخی محققان با بازخوانی کارهای پراگماتیست ها، به بازتعریف اصول پارادایمی پرداختند. چون پژوهش آمیخته حاصل ترکیب روش های کمی و کیفی می باشد، پارادایم آن نیز می باید هر دو نوع روش پژوهشی را پوشش دهد که پراگماتیسم، راه را به روی شیوه های چندگانه، جهان بینی های متفاوت، پیش فرض های مختلف و همچنین شکل های مختلف گردآوری و تحلیل داده ها هموار کرد. بر این اساس، تحقیق حاضر به بررسی روش تحقیق آمیخته در قلمرو رویکرد پراگماتیسم (روشی برای تحقیقات جغرافیایی) پرداخته و ابتدا به متفکران بنیان گذار پراگماتیسم و دیدگاه های آن ها پرداخته سپس به اصول محوری آن و نیز مکاتب و رویکردهای تأثیرگذار پرداخته است. در ادامه به موردتوجه قرار گرفتن و ظهور مجدد پراگماتیسم در جغرافیا پرداخته و پراگماتیسم به عنوان فلسفه تحقیق، تشریح شده است. پس از بررسی انتقادات وارده به این رویکرد، روش شناسی تحقیق آمیخته (ترکیبی) در قلمرو این مکتب شامل انواع استراتژی های شیوه آمیخته تبیین شده است. پس از نشان دادن گام های انجام طرح های تحقیق آمیخته، خلاصه ای از نمونه پژوهش انجام شده با روش آمیخته در حوزه پژوهش های روستایی آورده شده است.