هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر در به کارگیری روش های نوین تدریس معلّمان زن استان ایلام بود. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر نوع تحقیق نیز، کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 4800 معلم در سال 98-1397 با حجم نمونه 320 نفر و روش نمونه گیری نیز خوشه ای چند مرحله بود. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن مورد بررسی قرار گرفت و میزان پایایی (آلفای کرونباخ) آن برابر 84/0 حاصل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند سن (000/0= P و 55/0- R= )، سطح تحصیلات (000/0= P و 47/0- R= و سنوات خدمت (000/0= P و 45/0- R= ) با به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معنادار اما منفی دارند. همچنین متغیرهای مسئولیت اجتماعی (000/0= P و 48/0 R= ) و نگرش (000/0= P و 71/0 R= ) با به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معنادار و مثبت دارند. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز نشان داد بین دوره تدریس معلّمان و به کارگیری روش های نوین تدریس رابطه معناداری وجود دارد. بدین شکل که معلّمان ابتدایی نسبت به متوسطه بیشتر از روش های نوین تدریس استفاده کرده اند. تنها دوره های ضمن خدمت (133/0= P و 10/0 R= ) با متغیر وابسته فاقد رابطه بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این بود چهار متغیر باقیمانده در مدل یعنی نگرش، سن، دوره تدریس و سطح تحصیلات توانستند (ضریب تعیین 60/0= R 2 ) حدود 60/0 واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. نتیجه گیری: با عنایت به اینکه مشخص شد نگرش معلّمان بالاترین نقش در پیشی بینی به کارگیری روش های نوین تدریس دارد لذا متولیان نظام آموزش و پرورش باید در جهت تغییر نگرش معلّمان نسبت به روش های نوین تدریس گام بردارند.