چکیده

مطابق تئوری گذار دوم جمعیت شناختی، تحولات وسیع و عمیق الگوهای مرتبط با شکل بندی خانواده، از جمله روندهای فزاینده طلاق بعنوان ویژگی های بنیادین خانواده ی معاصر و جمعیت شناسی نوین محسوب می شوند. در همین چارچوب، تحقیق حاضر به بررسی برخی از مهمترین الگوها و تعیین کننده های نگرش به طلاق پرداخته است. جمعیت نمونه تحقیق را 2787 نفر زنان و مردان 15 سال به بالای نقاط شهری و نقاط روستایی شهرستان های اهواز، بابلسر، بجنورد، گنبدکاووس، محمودآباد و همدان تشکیل می دهند. یافته ها نشان داد که درحدود یک سوم افراد مورد مطالعه دارای نگرش مثبت به طلاق هستند و این الگوی کلی نیز بطور معنی داری، تحت تأثیر تعیین کننده های سه گانه اعم از متغیرهای جمعیت شناختی (مانند: سن، جنس، محل سکونت، تحصیلات)، متغیرهای مرتبط با نقش های جنسیتی و متغیرهای مرتبط با دینداری است. در مجموع، یافته های این تحقیق را می توان درچارچوب تئوری های نوگرایی و تغییرات بنیادین در نظام ارزش های جامعه تبیین کرد؛ بدین معنا که نگرش به طلاق بطور مستقیم و مثبت تحت تأثیر رویکردهای نوگرایانه و لیبرالی است.

تبلیغات