آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

امروزه شرکتهای فراملی نقشی کلیدی در عرصه بینالملل ایفا میکنند. با در نظر گرفتن حجم فعالیت، قدرت اقتصادی بالا و ساختار سازمانی خاص، شرکتهای فراملی را میتوان از بازیگران بسیار مهم صحنه اقتصاد نوین دانست. به دلیل اجتنابناپذیری بحث ورود به بازارهای جهانی و پیوستن به سازمان تجارت جهانی، ضروری است شرکتهای ایرانی با قواعد ورود به بازارهای بینالمللی آشنا شوند و قابلیتهای آن را کسب کنند؛ اما اغلب الگوهای مربوط به این زمینه، در کشورهای غربی و با توجه به ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها ارائهشدهاند و موفقیت آنها در یک محیط خاص نمیتواند ضامن موفقیتشان برای شرکتهای ایرانی نیز باشد. با توجه به این موضوع، به نظر میرسد مسیر بینالمللی شدن، الگویی چندخطی است و بنابراین در مطالعات تطبیقی، بررسی شرایط خاص هر کشور بسیار حائز اهمیت است. یکی از این شرایط که تأکید بسیاری نیز بر آن شده است، شرایط فرهنگی است. با توجه به مطالب فوق، مقاله حاضر در پی آن است که به بررسی نقش فرهنگ ملی در تجارت بینالملل و مقایسه فرهنگ حاکم بر شرکتهای ایرانی و شرکتهای فراملی بپردازد و برای این منظور از ابعاد فرهنگی هافستد بهره گرفته است. نتایج حاصل بیانگر آن است که از میان چهار بعد فرهنگی موردنظر هافستد، در سه شاخص (فاصله قدرت، فردگرایی و مردگونگی) تفاوت فراوانی بین فرهنگ شرکتهای فراملی وجود دارد و میتوان چنین نتیجه گرفت که عوامل مذکور میتوانند بر حضور شرکتهای ایرانی در بازارهای جهانی، مؤثر باشند.

تبلیغات