توجّه بیشتر پژوهشگران حوزه بلاغت قرآن به رابطه وجوه ادبی و مذهبی این کتاب مقدس آسمانی و سازگاری یا عدم سازگاری این وجوه باهم معطوف شده است. قرآن در جایگاه معجزه ختمیّه از یک سو منشاء شکوفایی بلاغت ادبی در زبان فارسی بوده است و از سوی دیگر به لحاظ ادبی نیز تقلید ناپذیر می باشد. از این رو دقیقاً نمونه های آرایه های ادبی چون تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل و... در قرآن، همسانی ماهوی با همین آرایه ها در متون ادبی شعری یا منثور زبان فارسی ندارند. این موضوع در مورد آرایه تشخیص یا انسان انگاری در قرآن، بیش از همه آرایه ها صدق می کند. در تفکر اسطوره ای آنیمیستی، انسان انگاری سایر موجودات نوعی تخیّل و فرض ذهنی تلقّی می شود. همه زیبایی های بلاغی و ادبی در قرآن در خدمت انتقال معانی ژرف به ذهن آدمی است؛ ولی این اندیشه و استدلال که گزیری برای تمسّک به آرایه های ادبی و بلاغی در قرآن جهت درک مجهولات عالم غیب نیست؛ در مورد آرایه انسان انگاری صدق نمی کند. پرسش اساس این جستار این است که آیا زبان مجازی به معنای عام که در اکثر زیبایی های ادبی از جمله تشخیص یا انسان انگاری مشاهده می شود، در کلام قرآن چگونه قابل توجیه است؟