بر اساس شواهد تاریخی، ارتباطات فرهنگی و ادبی میان ایران و هند از گذشته های دور جریان داشته است، اما در دوره صفویه به واسطه زبان رسمی مشترک، مسافرت و مهاجرت شاعران و اندیشمندان مسلمان ایرانی به هند، این ارتباطات گسترده تر گردید و با توجه به اهداف دینی، زمینه ساز نگارش تعداد فراوانی داستان های دینیِ اسلامی به تقلید از آثار ایرانی در هند شد. این مقاله با پرداختن به پرسش درباره قرائن محتوایی و بن مایه های مشترک فکری موجود در آثار ایرانی و هندی دوره صفویه (911-1135ق) به این نتیجه دست یافته است که ویژگی اصلی داستان های دینی ایرانی در این دوره موعودگرایی، دوری از عرفان و تصوف، گستردگی دایره موضوعات داستان و مدح شاهان صفوی است. هم چنین تقلید از شاهنامه در زبان و وزن و تعابیر و شخصیت پردازی، اقتباس از نوشته های عربی، تضعیف هویت ایرانی در برابر هویت دینی، بهره جستن از عناصر ماورایی و سرانجام تبدیل تاریخ به داستان نقالی را می توان به عنوان بن مایه های فکری مشترک داستان های ایرانی و هندی نام برد.