بر خلاف مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی که مطابق آن، صرفاً می توان به مقایسه دو متن نوشتاری با لحاظ شرایطی پرداخت، در رهیافت آمریکایی، تطبیق متون ادبی با هنرهای مختلف از جمله سینما امکان پذیر است که منجر به درک بهتری از ادبیّات می شود. از آن جا که رمان و فیلم مشترکات زیادی دارند، از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه هستند و دو ژانر قیاس پذیر محسوب می شوند. این مشترکات، زمینه مناسبی برای بحث درباره فیلم سینمایی از منظر نظریه و نقد ادبی جدید فراهم می کند و امکان می دهد مفاهیم و اصطلاحاتی را که به طور معمول ابزاری برای بحث درباره رمان می دانیم، برای کاوشی نقادانه درباره ساختار و صناعات و مضامین فیلم به کار ببریم. از سویی دیگر، در سال های اخیر اصطلاح «پسامدرنیسم» در بحث های نقادانه درباره رمان در کشور ما رواج یافته و بسیاری از داستان نویسان جدید نیز شیفتگی وافری به داستان نویسی به سبک پسامدرن از خود نشان می دهند؛ لذا در این پژوهش، ابتدا با بررسی نظرات برخی از مهم ترین اندیشمندان ادبیّات پسامدرن، نوزده تکنیک مورد استفاده در رمان های پسامدرن استخراج شده و با روش تحلیل کیفی به کارگیری آن ها در فیلم «ستاره است»، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی، گویای قرابت ادبیّات و سینما (به عنوان یک متن تصویری) و قابلیت مقایسه این دو متن نوشتاری و تصویری است؛ چنان که بسیاری از تکنیک هایی که در نگارش رمان های پسامدرن به کار گرفته می شوند، با بسامد بالایی در فیلم مورد بررسی نیز استفاده شده است.