آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

در این پژوهش نظریه ساختارگرای تکوینی بوردیو به کار گرفته شد تا هم میزان تأثیر میدان تولید ادبی قرن چهارم به عنوان ابژکتیو و هم میزان تأثیر منش فردوسی به عنوان سوبژکتیو در سروده شدن مهم ترین حماسه ملی ایران سنجیده شود. پس از بررسی میدان مذکور و سنجش سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین مؤثر در عادت واره فردوسی، این نتیجه به دست آمد که رابطه دیالکتیکی میدان تولید ادبی قرن چهارم که در رابطه با میدان سیاست حکومت سامانی قرار دارد و عادت واره کنش گر، فردوسی را به سمت دفاع از آموزه های مبتذل نکشانده، بل که وی به منظوم ساختن روایت های ملی ایران اقدام کرده است. در این گفتار که به روش توصیفی تحلیلی فراهم آمد، استراتژی فردوسی تحت تأثیر عادت واره جمعی موجود در زمان خود است که از ساختار سیاسی سامانیان برآمده و عادت واره فردی او، تحت تأثیر سرمایه نمادین و سرمایه فرهنگی او و طبقه دهقان است و وی را واداشته است که به حفظ زبان فارسی و هویت ملی ایرانی گرایش یابد. هم چنین به اثبات رسید که پشتوانه سیاسی و اقتصادی تولید اثر ادبی، شاهنامه فردوسی، ابومنصور عبدالرزاق توسی و هم راهان او بوده اند.

تبلیغات