استدلال های اخلاقی بالاخص با شیوه صورت بندی موجز و مبتنی بر سنت فیلسوفان تحلیلی از قرن بیستم رواج بسیاریافته است. دستمایه اصلی این مقاله بررسی چالش های عملی بر سر راه تحققیک استدلال اخلاقی کارآمد است. بنجامین دومسل از معدود کسانی است که این موضوع را مورد تحلیل مستقل قرار داده و بر این باور است که استدلال اخلاقی فربه و کمالیافته استدلالی نیست که صرفا از اعتبار منطقی برخوردار باشد بلکه باید از چند مانعیا چالش عملی نیز بسلامت عبور کرده باشد. بر همین مبنا، پرسش اصلی در این نوشتار این است که با توجه به دیدگاه دومسل، این چالش ها کدام هستند و تا چه حد بجا و روا طرح شده اند. انکار مسلمات اخلاقی، بی توجهی به نگرش اخلاقی اشخاص، فقدان ژرف نگری و غفلت از ابعاد فردی مسائل اخلاقی، عناوین این چهار چالش هستند.یافته های مقاله گویای آن است که اولا دومسل در تبیین و اثبات صحیح همه این موارد چالش برانگیز چندان موفق نبوده و در موارد موفق نیز برخی از حالات آن نیازمند استدلال بهتریا تبیین بیشتر است.