نظام های سیاسی گوناگون به حد اقل ارتباط در میان مردم و حاکمان سیاسی نیازمندند، این نیاز به صورت مشروعیت و کارآمدی قابلیت مطالعه را پیدا می نماید. با این بیان سرمایه اجتماعی به نوعی با نیازمندی و سود و زیان ارتباط وثیقی پیدا می کند. در این میان حلقه مفقوده ای هست که توانایی ایجاد پیوند بین منافع مردم و حاکمیت یعنی دو عامل مشروعیت و کارآمدی را داراست و آن عنصر« اعتماد» است که نام علمی آن سرمایه اجتماعی است. در این نوشتار پژوهشگران برآنند تا ضمن به کارگیری اندیشه های میشل فوکو در سه حوزه دانش، قدرت و حکومت و با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی و تأکید بر رویکرد رابرت پاتنام در بکارگیری سرمایه اجتماعی جهت تأمین منافع در سطح کلان یعنی روابط مابین دولت و ملت به راهکاری دست یابند تا به نزدیکی هر چه بیشتر مردم و حاکمیت و تقریب آرمانها به واقعیت ها بینجامد و از این رهگذر میزان کارآمدی و مشروعیت نظام سیاسی کشورمان از یکسو و رضایت و رفاه شهروندان از سوی دیگر ارتقاء یابد. در این تحقیق پژوهشگران برای نیل به این هدف از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و برای گردآوری منابع از روش کتابخانه ای بهره برداری نموده اند.