اسطوره با مسائل اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ دارد. بازخوانی اجتماعی این رابطه، نیازمند پشتوانه ای نظری است که بتواند رابطه بین متن و میدان را تبیین کند. رابطه ادبیّات و جامعه بر اساس شاخص های جامعه شناختیِ میدان فرهنگی تبیین می شود چراکه میدان فرهنگی، عرصه آفرینش های فرهنگی و از جمله آفرینش های ادبی است که در آن نیروهای مختلف، عامل ایجاد یک کنشِ فرهنگی می شوند. در این جستار، اسطوره کیومرث را با تکیه بر میدانِ فرهنگی ایران و با شیوه سندکاوی و تحلیل محتوا بررسی کرده و نتایج زیر را به دست آورده ایم: از آن جا که داستان های اساطیری در شاهنامه فردوسی، در زمان تاریخی پرداخته شده است، پرداختن به اساطیر، ن وعی بازگشت هدف مند به اسطوره است که وجه غالبش، وجه اجتماعی آن است؛ وجود روایت های متعدّد از داستان کیومرث در میدان فرهنگی و گ زینش خاصّ فردوسی از روایت ها، بیان گر نوعی خودآگاهی اجتماعی است که با میدان اجتماعی ایران روزگار فردوسی ارتباط دارد؛ در سازه های متنی اسطوره کیومرث در شاهنامه، مواردی وجود دارد که وجه دینی، عادت واره های اجتماعی و تأثیرپذیری فردوسی از جریان های اجتماعی و میدان قدرت را نشان می دهد.