ایران سرزمینی کهن است که آغاز آن به دوران پیشاتاریخی باز می گردد. این آغاز پیدایش، در اساطیر ضبط شده و از راهِ متن شاهنامه، انتقال یافته است. شکل گرفتن یک سرزمین، در چارچوب کشوری با وجود یک پادشاهی، به ناچار منجر به رابطه با مردمان سرزمین های هم سایه و پادشاهان آن ها، به عنوان بیگانگان، می شود. این روابط، در دو گونه جنگ و صلح و زیرمجموعه های آن ها شکل گرفته و موجب غیریت بخشی به سرزمین و منافع خودی در قبال بیگانگانِ غیر می شود. بر این پایه، نویسنده در این مقاله می کوشد تا استواری سیاست شهریاری در برابر بیگانگان را بر پایه دال های برآمده از گفتمان سیاسی ایران شهری نشان داده و فرآیند تجربی این روابط میان ایران با بیگانگان را با واکای آن در دوره کیانیان (کی قباد، کی کاووس و کی خسرو)، بر اساس بخش حماسی شاهنامه، توصیف کند. روش انجام این مقاله، تحلیل گفتمان است و به عنوان نتیجه کلی، پیامد تمامی این روابط، پیدایی و نگه داشت کشوری به نام ایران، مرزبندی آن با بیگانگانِ غیر و امنیت آن، بر پایه اصل بقا است.