آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۹

چکیده

هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ابعاد سازمان یادگیرنده و توانمندسازی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط صنعت چوب استان البرز می باشد.در این تحقیق ابعاد سازمان یادگیرنده بر اساس مدل الگوی سازمان یادگیرنده پیتر سنگه که شامل پنج بعد توانایی کارکنان،الگوهای ذهنی،یادگیری گروهی،چشم انداز مشترک و تفکر سیستمی می باشد و توانمندی کارکنان با استفاده از مدل توانمندی اسپریتزر که شامل پنج بعد معناداری،شایستگی،استقلال،تاثیر و اعتماد می باشد مورد بررسی قرار گرفته است.جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان و مدیران شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت چوب استان البرز تشکیل داده اند. تعداد این شرکت ها در استان البرز بر اساس اعلام وزارت بازرگانی 60 شرکت و تعداد مدیران و کارمندان آن ها 1100 نفر می باشد. تعداد افراد نمونه آماری 285 نفر از مدیران و کارکنان شرکت های کوچک و متوسط استان البرز می باشد که با استفاده از جدول نمونه گیری گرجسی مورگان و فرمول کوکران برگزیده و بررسی شده اند.ابزار جمع آوری اطلاعات،پرسشنامه سازمان یادگیرنده استاندارد سنگه (1990) و توانمندسازی مشیرا (1999) می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی، استنباطی صورت گرفته است.یافته های این تحقیق نشانگر رابطه معنی دار و مثبت میان سازمان یادگیرنده و توانمندسازی روانشناختی بوده و همچنین نتایج آزمون فرضیات بیان می کند که بین ابعاد سازمان یادگیرنده شامل (توانایی کارکنان،الگوهای ذهنی، یادگیری گروهی،چشم انداز مشترک و تفکر سیستمی) و توانمندسازی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط استان البرز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.

تبلیغات