در اندیشهٔ سیاسی شیعه وجود حکومت یک اصل است، اما نظریات پیرامون نوع حکومت و حاکم در دوران مختلف تاریخی، متفاوت است؛ دیدگاه شیعیان بر این مبنا قرار دارد که حکومت از آنِ خداوند است، اما خداوند پیامبر را بر روی زمین به عنوان خلیفهٔ خود قرار داده است، که به حل امور مسلمین بپردازد، و بعد از پیامبر نیز امام به عنوان حاکم دینی مشخص شده است؛ بنابراین علی (علیه السلام) به عنوان حاکم بر حق در واقعهٔ غدیر و از طریق نص به عنوان حاکم جامعهٔ اسلامی برگزیده شد. آنان حکومت های موجود زمان را غاصب می شمردند. در اندیشهٔ سیاسی شیعه در این دوره سه انشعاب رخ داد؛ کیسانیه، اسماعیلیه، زیدیه؛ که هر کدام از آنان نسبت به خلافت اندیشه های یکسانی نداشتند. یافته های پژوهش حاضر بدین قرار است که اندیشهٔ سیاسی شیعه متناسب با شرایط زمانه عمل می کرده است به طوری که در دورهٔ مورد بحث به صورت تضاد و تقیه مسیر خود را پیش می برده است. در اندیشهٔ سیاسی شیعه دیدگاه حاکمی در میان همهٔ نحله ها وجود نداشته بلکه هر کدام از آن ها مبانی فکری و سیاسی خود را دنبال می کرده است.