آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

عرفان اسلامی به عنوان نمود دینیِ معرفت باطنی، ساحتِ حیات مادی، پدیده مرگ و در نهایت، حیات آن جهانیِ او را مورد توجه قرار داده است. مکتب اصالتِ وجود یا اگزیستانسیالیسم(Existentialism) نیز با این دو ویژگی که وجود را بر ماهیت مقدم می داند و دیگر آنکه موضوعِ اندیشه را انسان می داند و نه موضوعاتِ فلسفیِ صرف، تحقق امکان های موجود انسانی را در این جهان مورد توجه قرار داده و مرگ را نیز همچون یک امکانِ وجودی به تصویر کشیده است. این پژوهش، مفهومِ مرگ و نمودهای آن در دو جهان بینی مزبور را بر اساس منظومه «مصیبت نامه» و رمانِ «تهوع» بررسی کرده و به یافته هایی از این دست نایل آمده است که با وجود تفاوت های بنیادین؛ هر دو مکتب فکری، جهانِ مادی را گذرگاهی محدود و فاقد ارزشی وجودی دانسته اند که مرگ همچون سرآغاز حیاتِ ابدی و یا امکانی وجودی می تواند انسان را در جهت آفریدن مفهومی متعالی تر برای حیات این جهانی اش یاری نماید. از منظرِ عطار، مرگ سرآغاز اتصال به ابدیت و پیوستنِ سیر الی الله به فی الله است و از دید سارتر ، مرگ امکانی وجودی است که با تشدید حسِ زندگی، می تواند در جهتِ اعتلای مفهومِ آن به کار گرفته شود.

تبلیغات