با ورود به هزاره سوم میلادی، شهرها در اثر رشد جمعیت و شهرنشینی، با چالش های گسترده ای ناشی از رشدی فراتر از ظرفیت های پاسخگو مواجه شده اند که نمود عینی آن را در مسائلی چون فقر شهری، کمبود زیرساخت ها، اسکان غیررسمی، رشد آلودگی ها، کاهش کیفیت زندگی و در مجموع، رشد ناپایداری ها می توان مشاهده نمود. در چنین وضعیتی، یافتن راهکارهای جدید و کم هزینه در جهت دستیابی به پایداری، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر استدلال می کند که هوشمندسازی، با بهره گیری از شاخص هایی همچون حکمروایی هوشمند، محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند، زندگی هوشمند و مردم هوشمند، رویکرد موثری در جهت نیل به پایداری (در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی) محسوب می گردد. روش تحقیق مبتنی بر روش همبستگی است، بدین معنی که ارتباط معناداری بین هوشمندسازی و پایداری شهری وجود دارد. گردآوری داده ها به روش های کتابخانه ای و میدانی (با ابزارهای پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) انجام شده است. در تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (شامل رگرسیون چندمتغیره، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس، و ضریب بتا) استفاده شده است. جامعه آماری شامل محله های منطقه 6 کلانشهر تهران است که بنا به تقسیمات اداری شهرداری منطقه، از 18محله تشکیل شده است. پایایی شاخص ها به کمک آلفای کرونباخ و روایی آنها براساس روش صوری انجام شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط مستقیم بین سطح هوشمندسازی و پایداری شهری است، به طوری که با افزایش سطح هوشمندی محله ها، بر میزان پایداری آن ها نیز افزوده می شود. محله های آرژانتین- ساعی و دانشگاه تهران که از بیشترین سطح هوشمندی برخوردار هستند، دارای بالاترین میزان پایداری نسبت به سایر محله ها می باشند و محله های قزل قلعه، گاندی و عباس آباد که از کمترین سطح هوشمندی برخوردارند، تقریباً دارای پایین ترین میزان پایداری نیز هستند. با ورود به هزاره سوم میلادی، شهرها در اثر رشد جمعیت و شهرنشینی، با چالش های گسترده ای ناشی از رشدی فراتر از ظرفیت های پاسخگو مواجه شده اند که نمود عینی آن را در مسائلی چون فقر شهری، کمبود زیرساخت ها، اسکان غیررسمی، رشد آلودگی ها، کاهش کیفیت زندگی و در مجموع، رشد ناپایداری ها می توان مشاهده نمود. در چنین وضعیتی، یافتن راهکارهای جدید و کم هزینه در جهت دستیابی به پایداری، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر استدلال می کند که هوشمندسازی، با بهره گیری از شاخص هایی همچون حکمروایی هوشمند، محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند، زندگی هوشمند و مردم هوشمند، رویکرد موثری در جهت نیل به پایداری (در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی) محسوب می گردد. روش تحقیق مبتنی بر روش همبستگی است، بدین معنی که ارتباط معناداری بین هوشمندسازی و پایداری شهری وجود دارد. گردآوری داده ها به روش های کتابخانه ای و میدانی (با ابزارهای پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) انجام شده است. در تحلیل داده ها نیز از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (شامل رگرسیون چندمتغیره، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس، و ضریب بتا) استفاده شده است. جامعه آماری شامل محله های منطقه 6 کلانشهر تهران است که بنا به تقسیمات اداری شهرداری منطقه، از 18محله تشکیل شده است. پایایی شاخص ها به کمک آلفای کرونباخ و روایی آنها براساس روش صوری انجام شده است. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط مستقیم بین سطح هوشمندسازی و پایداری شهری است، به طوری که با افزایش سطح هوشمندی محله ها، بر میزان پایداری آن ها نیز افزوده می شود. محله های آرژانتین- ساعی و دانشگاه تهران که از بیشترین سطح هوشمندی برخوردار هستند، دارای بالاترین میزان پایداری نسبت به سایر محله ها می باشند و محله های قزل قلعه، گاندی و عباس آباد که از کمترین سطح هوشمندی برخوردارند، تقریباً دارای پایین ترین میزان پایداری نیز هستند.