آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

از جمله نمودهای بارز تغییر نگرش ایرانیان از هویت سرزمینی به سوی هویت دینی و مذهبی را می توان در خط سیر جغرافیانگاریِ مؤلفان متون جغرافیایی قرون سوم تا پنجم هجری مشاهده کرد. پژوهش حاضر با روش تاریخی به بررسی این تألیفات براساس مبانی نظری چون؛ «مطالعه میان متنی» و همچنین کنکاش نقش «جهان بینی» جغرافیدانان در این روند تحولی، طی سده های مورد بحث دست یازیده است. نتایج پژوهش در متون جغرافیایی حاکی از آن است که مفهوم هویت از جنبه سرزمینی در سده ی سوم هجری به جنبه دینی و معنوی در قرون چهارم و پنجم هجری تغییر یافته است. بدین صورت که جغرافیدانان در قرن سوم هجری با تأکید بر جغرافیای ایرانشهر (آسورستان) یا حوزه ی عراق و ایران امروزی، آن را به مثابه مهم ترین اقلیم از اقالیم هفتگانه قلمداد نموده و در جایگاه نخست توصیف قرار می دادند. اما با آغاز سده ی چهارم هجری و همزمان با گسترش اسلام و رشد گرایش های مذهبی اسلامی و حاکمیت سلسله ها و دودمان های هم عقیده با دستگاه خلافت بویژه در قرن پنجم هجری، مکه و سرزمین وحی به جهت تقدسی که داشت از اهمیت بیشتری برخوردار شد. بنابراین، مقایسه متن های جغرافیایی قرون سوم تا پنجم هجری یک روند تحولی از اندیشه جغرافیایی «ایرانشهرمرکزی» به سوی «مکه مرکزی» را نشان می دهد. در واقع تفکر ایرانشهرمرکزی در قرن سوم که خود گویای نوعی از خودآگاهی قومی و سرزمینی در حال افول به شمار می رفت، در سده ی چهارم و پنجم هجری دیگر توان ادامه حیات به صورت قبل را نداشته و جای خود را به نگرش اسلامی «مکه مرکزی» داد.

تبلیغات