نقش و جایگاه والای ناسیونالیسم در همبستگی افراد جامعه باعث شد تا در دوران رضاشاه، ناسیونالیسم باستان گرا به جزء مهمی از ایدئولوژی و سیاست رسمی دولت تبدیل شود. از آنجا که اثبات وحدت نژادی اقوام ایرانی می توانست نقش بارزی در انسجام بخشی و وحدت آفرینی گروه های متفرقِ قومی در ایران ایفا نماید مورخان دوران رضاشاه تلاش هایی را برای اثبات ایرانی و آریایی بودن گروه های قومی ایران و ازجمله کردها آغاز کردند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی تبیینی به این سؤال پاسخ داده شود که آثار نگاشته شده درباره تاریخ کرد و کردستان در دوره رضاشاه با چه ضرورتی تألیف و مؤلفان آن آثار برای اثبات ایرانی بودن قوم کُرد بر چه مؤلفه هایی تأکید کرده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مورخان دوران رضاشاه در راستای تقویتِ حسِ ایرانی گرایی در میان کردها و مقابله با تلاش های صورت گرفته برای غیرایرانی نشان دادن آنها با تأکید بر عواملی چون نژاد آریایی قوم کرد، هم ریشه بودن زبان های کردی و فارسی، میهن دوستی و سرگذشت مشترک تاریخی کردها با سایر اقوام ایرانی به تقویت وحدت ملی به عنوان یکی از نیازهای اصلی جامعه خود یاری رسانده اند.