صادق چوبک از نویسندگان نسل اول پس از انقلاب مشروطه به عنوان شاخص ترین نویسنده ایرانی در ارائه آثاری در مکتب ناتورالیسم و پرچمدار این مکتب توانسته جایگاهی ویژه برای خود در ادبیات ایران بدست آورد. نگاه بدبینانه و سیاه به حوادث و رخدادهای جامعه ایران برگرفته از مؤلفه هایی همچون: جبر محیط، اقتصاد و وراثت از عناصر اصلی و ساختار نوشته های چوبک در آفرینش آثارش بوده است؛ در این مقاله سعی گردیده با دیدگاهی اختصاصی، تأثیری را که چوبک از مکتب ناتورالیسم پذیرفته، برجسته کرده و ردّ پای این مکتب در دو داستان شاخص وی در مجموعه چراغ آخر به نام های «اسب چوبی» و «آتما، سگ من» به بوته تحلیل گذاشته شود. در این راه ابتدا رابطه مکتب ناتورالیسم با مشخصات آثار چوبک مورد بررسی قرار گرفته، سپس اصول و مشخصات خاص آثار ناتورالیستی در اثر مورد بحث از چوبک مورد تحلیل و کنکاش قرار گرفته است و سعی نموده ایم تا پاسخگوی این درگیری ذهنی باشیم که آیا معیارها و اصولی که سنگ بنا و پایه های مکتبی آن توسط امیل زولا به عنوان سردمدار مکتب ناتورالیسم پایه ریزی شده، تا چه حد در این داستان نمود داشته و آیا چوبک در این مقوله موفق به خلق اثری طبیعت گرایانه گردیده است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی بر آن است تا میزان تأثیرپذیری چوبک از مکتب ناتورالیسم را دراین دو اثر به منصه ظهور برساند.