چکیده

ساختارهای فقهی را با معیارهای گوناگونی می توان ترسیم کرد. یکی از معیارهای ساختارسازی فقه، روابط انسانی (رابطه با خدا، خود، انسان های دیگر و طبیعت) است. گرچه فقیهان متقدم از این معیار بهره نبردند، اما استفاده از آن در میان متأخران فقها و اندیش وران فقه بسیار است.<br /> این مقاله با جست وجو در میان کتاب های فقهی، ابتدا ساختارهای مبتنی بر روش مذکور را استخراج نموده و سپس از میان آنها ساختارهایی که طراحان آنها تصریح به پیروی از معیار روابط انسانی کرده یا این معیار در ساختارشان جایگاه ویژه ای دارد را گزینش کرده است.<br /> در این مقاله، شش ساختار ناظر به روابط انسانی معرفی و بررسی می شوند که عبارتند از: ساختار آیت الله مشکینی در الفقه المأثور، ساختار آیت الله اعرافی در فقه تربیتی، ساختار آیت الله اشتهاردی و آیت الله یزدی در مقدمه کشف الرموز، ساختار دکتر گرجی در کتاب تاریخ فقه و فقها، ساختار آل نجف در کتاب الحلال و الحرام فی الشریعه الاسلامیه و ساختار برجی در مقاله «دسته بندی های ابواب فقه».<br /> دستاورد مقاله نشان می دهد، اکثر دانشوران متأخر برای ساختاربندی فقه به گونه ای از معیار روابط انسانی بهره برده اند و این معیار در میان متأخران و معاصران فقه پژوه، رایج و کاربرد بسیاری دارد. بهره گیری از این معیار در ساختار، نشانگر توجه به انسان، نیارها و روابط او است. چنین رویکردی در ساختاربندی فقه، متمایز از رویکرد فقیهان متقدم و دارای اهمیت است و سوگیری متفاوت دانشوران کنونی فقه را نشان می دهد.

تبلیغات