بعد از عصر ترجمه و توجه مسلمانان به مفاخر فکری و فرهنگی یونانیان یکی از آثاری که مورد اقبال ایشان قرار گرفت کتب اخلاقی ارسطو بود، هر چند که دیدگاههای مابعدالطبیعی و منطق او هم مورد عنایت و توجه مسلمانان قرار گرفت امّا توجه ایشان به آثار اخلاقی ارسطو، با وجود دیدگاههای متنوع دیگری که در این حوزه وجود داشت، محل تأمل و امعان نظر است. در این میان می توان مشخصاً از اندیشمندان بنامی نام برد که بخشی از تلاش فکری خود را مصروف بحث اخلاق و فلسفه اخلاق نموده و در میان نظامهای گوناگون فکری در این عرصه توجه شان را معطوف ارسطو و نظریه معروف «اعتدال طلایی» وی کرده اند؛ فارابی و ابن مسکویه از آن جمله اند. فارابی کتاب تحصیل السعاده را نوشته و ابن مسکویه کتاب الطهاره و تهذیب اخلاق را، و هر دو حکیم در طراحی نظام اخلاقی خویش توجهات ارسطویی را نشانگرند. امّا در این میان، این فارابی است که حلقه اتصال حکمای بعد از خود با اندیشه ارسطویی محسوب می شود. در این مقاله سعی شده تا با مقایسه دیدگاه ابن مسکویه با فارابی، آنهم در بخشی از مسائل اخلاق، یعنی نظریه اعتدال، سعادت و فضیلت، تأثیر تحلیل فارابی بر آراء او نشان داده شود و ضمناً وجوه مشترک دو حکیم نیز که عموماً برگرفته از اعتقادات دینی مشترک ایشان است، بازنمایی شود و بدینوسیله به این نتیجه رهنمون می شویم که ابن مسکویه هم متأثر از فارابی و هم متأثر از ارسطو است. تأثیر از ارسطو در اصل نظریه اعتدال و تأثیر از فارابی در تحلیل آن نظریه و آموزه های دینی مورد اعتقاد اوست.