یک تغییر مهم در نهاد خانواده درایران گسترش ناپایداری خانواده است. یکی از علل ناپایداری، می تواند تغییردر نظام ارزشی افرادباشد. بر این اساس، رابطه بین نظام ارزشی افراد ونگرش به پایداری خانواده می تواند به عنوان مساله پژوهش باشد. در این پژوهش که به روش پیمایشی در نمونه 388 نفری از شهروندان متولد دهه های چهل تا هفتاد شمسی در شهر همدان انجام گرفته، به صورت بین نسلی، به مقایسه نظام ارزشی، نگرش به پایداری خانواده و رابطه بین نظام ارزشی افراد و نگرش آنها به پایداری خانواده پرداخته شده است. برای سنجش نظام ارزشی از نظریه رونالد اینگلهارت استفاده شده و نگرش به پایداری خانواده نیز با تقسیم بندی به ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین نظام ارزشی و نیز نگرش نسل های مختلف به پایداری خانواده در نسل های مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد. بین ابعاد سنتی و بقای نظام ارزشی و نگرش به پایداری خانواده در نسل های مختلف رابطه معنادار وجود دارد، درحالی که بین ابعاد سکولار – عقلانی و خود شکوفایی این نظام و نگرش به پایداری خانواده در این نسل ها رابطه معنادار وجود ندارد. گفتنی است که بیشتر یافته ها، با انتظارات قبلی و پیشینه هم خوانی نداشت. که می تواند ناشی از توقف شرایط اجتماعی در وضعیت نیازهای وجودی باشد.