بن مایه های اسطوره ای نامیرا و ماندگار، با ویژگی انعطاف پذیری خود و با معانی گسترده، عمیق و شگرفی که در خود دارند، به مقتضای خصوصیات فکری و اجتماعی ادوار مختلف و همچنین متناسب با مضمون روایات گوناگون همواره در این روایات حضور می یابند و به جریان یافتن باورهایی که پایه و اساس شکل گیری آنها محسوب می شوند، تداوم می بخشند. یکی از این بن مایه های ماندگار کوه آتشفشان است که چون اژدها یا اهریمنی جلوه می کند و مبارزه شخصیت اصلی روایت با آن در راستای اثبات شجاعت و لیاقت او برای رسیدن به مقصود و همچنین برکت بخشی برای دیگران تعبیر می شود. این بن مایه کهن، که قدمتش به اساطیر آریایی می رسد، فقط در روایات حماسی حضور نیافته است، بلکه نمونه های جابه جاشده آن را می توان در برخی از منظومه های غنایی نیز مشاهده کرد. در این مقاله، به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی بن مایه اسطوره ای کوه آتشفشان در چهار منظومه غنایی همای و همایون، گل و نوروز، جمشید و خورشید و مهر و ماه و همچنین شباهت و تفاوت آن با روایات حماسی پرداخته می شود و جریان پویای اساطیر در متونی غیر از حماسه ها اثبات می گردد.