آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

نیاز اساسی نقد ادبی توجه به مفهوم زنانگی در روایت و بازنمایی آن به عنوان یک قابلیت ادبی می باشد و هزار و یک شب از متون ادبی چند ملیتی است ،زن در آن حضور فعال دارد. قهرمان قصه زنی با تدبیر و درایت است که با نقل قصه های هوشمندانه پادشاهی خودکامه را به پایگاه خودآگاهی می رساند. در این پژوهش کارکرد بازی در رمان هزار و یک شب با استفاده از خوانش روان کاوانه پسا ساختارگرا با نگاه به نظریه فاز آینه و زنانگی لاکان و نظریه های تقلید، تفاوت و شکوفایی شهرزاد مورد بررسی قرار گرفته است. شهرزاد شخصیت محوری رمان دربازی آگاهانه و ناخودآگاه خود به روندی جامه عمل می پوشاند که از دیدگاه لاکان یگانه را مبارزه با قدرت گفتمان نرینه محور است. شهرزاد در کوششی بی پایان برای شناخت خود و پرورش شاه ایران، درگیری بازی هایی می شود که گاه موفقیت آمیز بوده و گاه ناموفق و گاه با تقلید آینه وار، ساختار فکری جامعه را مشروعیت می بخشد و زمانی با تقلید خراب کارانه آن را به چالش می کشد، در این روند قصه گویی، به تدریج راهی برای بروز هویت زنانه بعنوان سوژه انسانی (نه شی وکالا) باز می شود.

تبلیغات