آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

این پژوهش پاسخی است به مجموعه ای از سؤال های بیرونی در باب چیستی و چگونگی قواعد التفسیر. در بحث چیستی پس از تعریف قواعد التفسیر به «مجموعه ای از بایسته های تفسیری مبتنی بر مبانی»، از موضوع آن «زبان قرآن» سخن به میان آمده و نسبت آن با تفسیر نیز «استنباطی» دانسته شده است. در باب چگونگی نیز در ریخت شناسی و کالبدشناسی، قواعد التفسیر را قواعد دستوری معرفت بخش تلقّی نموده و موضوع گزاره ها عناصر زبانی و محمول آن ها «ضرورت» دانسته شده است. سپس با بررسی اقسام این گزاره ها، در بحث سرشت شناسی، موضوع این گزاره ها را مفاهیم فلسفی و محمول آن ها را اعتباری با منشأ تکوینی خوانده ایم. در بحث معیار اتّصاف به صدق، پس از آنکه قاعده تفسیری را در سازه معرفتی خود شرطی (نه حملی) دانسته ایم، صدق آن به معنای انطباق نسبت شرطیه با نفس الأمر قاعده تلقّی شده و با ترسیم سه وضعیت متوقّع یک گزاره، حالت های صدق و کذب آن بیان شده است.

تبلیغات