تحلیل رابطه ایمان و معرفت از مهم ترین مسائل انسان شناسی دینی است. سید بن طاووس از سویی بر نفی روش های کلامی و استدلالی تصریح می کند و از سوی دیگر در مواردی پرشمار، بر عقل فطری تأکید کرده و از استدلال های عقلی بهره جسته است. دیدگاه او بر جریان های عقل ستیز بعدی اثر جدی داشت. ازاین رو جمع بندی دیدگاه وی در نسبت سنجی استدلال عقلی و ایمان در حیات انسان دینی اهمیت می یابد. با کنار هم گذاردن عبارات سید بن طاووس، کفه انتقاد از معرفت استدلالی عقلی سنگینی می کند. به این ترتیب می توان وی را از سردمداران کلام نقلی یا فطری گرایی در علم کلام به شمار آورد. مخالفت با روش تفکر معتزلی در برابر مطلق روش های عقلی و نیز نفی استدلال های پیچیده عقلی در برابر قواعد بسیط عقلی، ازجمله توجیهاتی است که در جمع بین دو رویکرد وی قابل عرضه است. در این مقاله ضمن معرفی دو رویکرد مذکور و جمع بندی نهایی دیدگاه سید، برخی آسیب ها و اشکالات نظریه وی نیز گوشزد شده است.