جهان وطن گرایی، مجموعة افکار و راهکارهایی برای ایجاد نظم بین المللی پایدارتر و عادلانه تر است؛ اما هرگز به شکلی نظام مند به «مسئلة امنیت» نپرداخته است. این مقاله طی استدلال هایی نشان می دهد که ناامنی های بین المللی و هم سوءاستفاده های دولت ها از «گفتمان امنیت» برای ایجاد ناامنی، موقعیتی هنجاری برای رسیدن به یک «الگوی امنیتی» جدید پدید می آورند؛ یعنی «جهان وطنی امنیتی». در یک نگاه هدف جهان وطنی امنیتی نقد و اصلاح سیاست ها و پروسه های امنیت جمعی و ملی برای ایجاد قواعد و هنجارها، بازتعریف شالوده های هستی شناختی آنها و ایجاد اصول اخلاقی است. «جهان وطنی امنیتی» این کار را برای ارائه درکی متمایز از امنیت جهان انجام می دهد؛ درکی که در آن امنیت تمامی دولت ها و بشریت به یک اندازه اهمیت دارد. در این موقعیت زنجیره ها و فرایندهای علت و معلولی به شکل گسترده در زمان و مکان پخش شده و بازیگران امنیتی مسئولیت تأثیر جهانی اقدامات خود را به عهده می گیرند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مبانی نظری «آنتونی بورک» چارچوب های اصلی اخلاقی و هستی شناختی جهان وطنی امنیتی تشریح شود؛ چارچوب هایی که شالوده های هستی شناختی مسلط امنیت ملی و جامعة بین الملل را مبتنی بر قرارداد اجتماعی بین شهروند و دولت، به چالش می کشند. «جهان وطنی امنیتی» استدلال می کند که دولت ها نمی توانند نسبت به تهدیدات خارجی مترتب بر اجتماع ملی اقدامات بازدارنده انجام دهند یا به آن مصونیت دهند؛ بلکه ناامنی و تهدید بدون مرزی، از خود همین انتخاب ها، قدرت ها و سیستم های مدرنیته ناشی می شود. این امر یک مدل تحلیلی جدید برای «امنیت جهان» پدید می آورد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مبانی نظری «آنتونی بورک» چارچوب های اصلی اخلاقی و هستی شناختی جهان وطنی امنیتی تشریح شود؛ چارچوب هایی که شالوده های هستی شناختی مسلط امنیت ملی و جامعه ی بین الملل را مبتنی بر قرارداد اجتماعی بین شهروند و دولت، به چالش می کشند. «جهان وطنی امنیتی» استدلال می کند که دولت ها نمی توانند نسبت به تهدیدات خارجی مترتب بر اجتماع ملی اقدامات بازدارنده انجام دهند یا به آن مصونیت دهند؛ بلکه ناامنی و تهدید بدون مرزی، از خود همین انتخاب ها، قدرت ها و سیستم های مدرنیته ناشی می شود. این امر یک مدل تحلیلی جدید برای «امنیت جهان» پدید می آورد.