دربند نه تنها در عصر صفویه، بلکه از عصر باستان به علت همجواری با داغستان شمالی و اقوام بیابانگرد به عنوان دروازه ورود به قفقاز، ارّان و ایران شناخته می شد. در عصر صفویه، اهمیت دربند افزون بر موقعیت استراتژیکی آن به عنوان شهری مرزی، از نظر مذهبی نیز به صورت کانون مهاجرت قزلباشان تشیع درآمده بود. همچنین این شهر در مسیر راه تجارت ابریشم قفقاز و گیلان قرار داشت و بازرگانان محصولات خود را از مسیر بندر این شهر با روسیه و یا نقاط دیگر مبادله می کردند. شاهان نخستینِ صفوی، به دلیل اهمیتی که این شهر در نظام اداری صفویه داشت به ارزش آن پی بردند، اما در اواخر صفویه دربند بارها شاهد هجوم داغستانی ها، قزاق ها و دیگر اقوام بود؛ علت این امر عدم توجه حکومت صفوی نسبت به حفظ مناطق مرزی و استراتژیک بود. با توجه به گزارش های موجود، می توان به این نتیجه رسید که دربند در طول تاریخ به جهت موقعیت جغرافیایی خود همواره کلید فتح قفقاز، ارّان و گیلان از سوی مهاجمان شمال داغستان و روسیه بود و از سوی دیگر، مرکز تجارت زمینی و دریایی ایران با روسیه نیز به شمار می رفته است؛ در نتیجه عدم توجه حاکمان به دربند می توانست پیامدهای ناگواری برای حیات سیاسی ایران در پی داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تأثیر نقش سیاسی و تجارتی دربند بر مناسبات ایران و روسیه با تکیه بر اواخر عصر صفویه است.