هدف پژوهش حاضر بررسی این پرسش اساسی است که با توجه به تغییرات گسترده در تکنولوژی، کدام جنبه از مفاهیم و فرایندهای دانش مدیریت آموزشی، در صنعت چاپ و نشرکاربرد بیشتری دارد و لازم است جهت استقرار یک سیستم آموزشی کارآمد در این صنعت در اولویت قرار گیرند؟ نوع مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بویژه تحلیل تجربه زیسته بود. مشارکت کنندگان این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی تا مرز اشباع نظری، 8 تن از صاحب نظران عرصه آموزش های سازمانی و متخصصین و فعالین شناخته شده صنعت چاپ و نشر بودند. در این پژوهش جهت استحکام پایایی تحقیق از قابلیت وابستگی، باورپذیری و تأیید پذیری استفاده شد. داده های حاصل از بازخوانی مصاحبه ها در این پژوهش، با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از کدگذاری، 37 مؤلفه بازشناسی شدند که در 13 موضوع استنباطی قابل خوشه بندی بودند. در نهایت 6 سازه استاندارد سازی بسته های برنامه های درسی، متنوع سازی سیستم های عرضه آموزش، بسط زیبایی شناسانه آموزش، بازاریابی و برندسازی، لجستیک جامع و مؤثر و نیز پایش مستمر مبتنی بر نرخ بازگشت سرمایه در آموزش های صنعت چاپ و نشر ایران به عنوان بخشی از مفاهیم دانش مدیریت آموزشی تم یابی شدند. تحلیل های ارائه شده در این پژوهش نشان می دهد کاربست مفاهیم اشاره شده، بهره وری صنعت چاپ و نشر را در شرایط تغییرات گسترده درونی و بیرونی این صنعت ارتقاء خواهد داد.