در این مقاله سعی شده است دیدگاه تربیتی غزالی در بستر رویکردهای جهان شناختی و انسان شناختی وی بررسی شود. در حوزه جهان شناسی، با این که غزالی روابط علت و معلولی را به نقد می کشد، رابطه علت و معلولی مقتدرانه و یگانه میان خدا و جهان را می پذیرد و حتی از آن جانبداری می کند. عاملیت انسان در دیدگاه وی زمانی مطرود است که استقلالی در عرض اراده خدا داشته باشد. متناسب با اقتدار یگانه خداوند بر جهان، غزالی هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیک شدن به خداوند می داند. اصول تعلیم و تربیت از نظر او آمیزه ای از تأثیر خداوند و تلاش انسآن هاست. اصل تفاوت های فردی نشان دهنده وضعیت های اولیه ای است که خداوند نهاده است. اصل تربیت منش به تلاش مربیان برای هموارکردن راه تربیت مربوط می شود و اصل عمل نگریِ خدامحورانه نشان از تلاش متربیان دارد. در نهایت، اصل مراقبت نفس هم بر تلاش متربیان و هم بر انتظار رحمت خداوند نظر دارد.