تقریرهای متفاوتی از مدیریت اسلامی، به عنوان جلوه ای از تولید علم دینی شده است. مدیریت اسلامی ترکیبی از مدیریت (به عنوان علم) و اسلام (به عنوان دین) را شکل می دهد که هر کدام، پشتوانه ای به وسعت یک کتابخانه از موضوعات و نظریه ها دارند. در این مقاله تلاش شده است از دیدگاهی نو، پنجره ای جدید به موضوع رابطه اسلام و مدیریت پرداخته شود. در این دیدگاه، گزاره های دین و علم، از لحاظ کشفی و اعتباری بودن مورد بررسی قرار می گیرد و سپس چگونگی ارتباط آنها تبیین می شود. نتیجه اینکه در حوزه گزاره های کشفی، دستاوردهای یقینی بشری و دستاوردهای دینی تعارضی ندارد. عقل خود یکی از منابع دین است و آنچه عقل بدان می رسد، دینی است. از سوی دیگر، از آنجا که وحی، دانشی یقینی است بر دستاوردهای عقلی بشری – که خطا در آن راه دارد- سلطه دارد. در حوزه گزاره های اعتباری، اخلاق و فقه (گزاره های اعتباری دین) به عنوان قانون ِرفتار و اقدام فردی و اجتماعی بر گزاره های اعتباری دانش مدیریت و یک مدیر حاکم است. چارچوب گزاره های اعتباری اسلام منطقه موجه ی را شکل می دهد که مدیر می تواند در آن منطقه مسیرهای متفاوتی را برگزیند. بهینگی گزاره اعتبار شده، بر آمده از سایر متغیّرهایی است که مدیر در پردازش خود برای تدوین گزاره اعتباری در نظر می گیرد. نتیجه این دیدگاه آن است که مدیریت اسلامی، مدیریتی مبتنی بر حقیقت (گزاره های کشفی اسلام) و در چارچوب شریعت (گزاره های اعتباری اسلام) است.