تصاحب قدرت در طول تاریخ ایران اگرچه با زور و غلبه توأم بود و حکومت ها ماهیتی دیکتاتوری و یا استبدادی داشتند، ولی برای تحکیم و ادامه حاکمیت خود ناگزیر از کسب مشروعیت سیاسی بودند. نادر با در پیش گرفتن سیاست تساهل مذهبی و با طرح نظریه خامس مذاهب، سعی کرد در آشتی و جلب حمایت پیروان هر دو مذهب شیعه و سنی و کسب مشروعیت دینی و سیاسی در داخل و خارج از کشور برآید، ولی شورش های داخلی در پوشش صفوی خواهی و حملات و دشمنی های بی وقفه ی عثمانی، به شکست تلاش های او منجر گردید و از طرفی، تلاش نادر برای نسب سازی با ایجاد پیوندهای خونی خود و اطرافیانش با خاندانهای پادشاهی، با تفکرات فر ایزدی رسوب کرده در اذهان عامه مغایر افتاد. در اوایل، بر خلاف نظر عموم، این حس تکبر و تشخص دیوانیان، خوانین و سران ارتش بود که قدرت گیری دون پایه ای چون نادر را بر نمی تابید، ولی با بحث پادشاهی و اصلاحات مذهبی نادر، این حس درهم تنیدگی قدسیت- سیادت و مرشدیت خاندان صفوی با مذهب تشیع در وجدان عمومی بود که با غلیان و جوشش و سرریزی، پذیرش نادر را بعنوان سردمدار پس می زد.