تعیین مالکیت اختراعات حاصل از پژوهش های انجام شده در دانشگاهها و موسسه های پژوهشی ، بنا به دلایل مختلفی از جمله لزوم تجاری سازی هر چه بیشتر اینگونه اختراعات ، در عین فراهم کردن انگیزه لازم در مخترعان ، موضوع سیاستگذاری در حوزه حقوق مالکیت فکری بوده است . در این خصوص ، چهار ساختار مالکیت متفاوت پیشنهاد شده است : 1) مالکیت دانشگاه 2) مالکیت مخترع 3) ورود به قلمرو اموال عمومی و 4) مالکیت مشترک مخترع و دانشگاه . در این مقاله ابتدا ، هر یک از مدل های پیشنهادی تعریف و تجربه سایر کشورها در خصوص آنها بیان می شود. سپس به منظور ارائه ساختار مالکیت متناسب با عدالت ، به معرفی اجمالی معیارهای سه گانه عدالت توسط ارسطو ، جرمی بنتام و جان راولز پرداخته می شود و تطابق هر یک از این مدل ها ی مالکیت موجود با معیارهای سه گانه عدالت سنجیده می شود. در نهایت با توجه به لزوم تعیین موردی شخصی که امکان بیشتری برای تجاری سازی اختراعات دارد ، مدل تلفیقی با عنوان "" مالکیت دانشگاه با حق انتخاب مالکیت توسط مخترع "" پیشنهاد می شود.