آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

پس از پایان جنگ سرد، مرزهای هویتی ملت ها که بر اساس وابستگی به یکی از قطب های سیاسی و ایدئولوژیک یا عدم وابستگی به آنها مشخص می شد، دگرگون گردید و نقش و اهمیت فرهنگ در فرایند هویت یابی ملت ها برجسته تر شد. در حالی که مرزهای هویتی در گذشته، بیشتر بر اساس شاخص های سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی تعیین می شدند، به تدریج مرزهای هویتی بر اساس شاخص های فرهنگی شکل گرفتند و هویت فرهنگی و تمدنی بیش از گذشته مبنای تفکیک واحدهای سیاسی قرار گرفت. این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تبیینی، به دنبال ارائه تبیینی از چرایی تقابل های برون تمدنی و درون تمدنی در سال های اخیر بر اساس نظریه برخورد تمدن هاست. نتایج این مقاله مؤید این فرضیه است که در شرایط جدید، فرایند یک سویة جهانی شدن، به همان میزان که مرزهای فرهنگی جوامع را از میان برداشته و در جهت غربی کردن آنها حرکت کرده است، موجب شده است تا گروه های اجتماعی، هویت خود را بر اساس غیریت از غرب و فرهنگ و تمدن غربی بازتعریف کنند و در فرایند هویت یابی فرهنگی و تمدنی، روند غرب ستیزی و غرب گریزی افزایش یافته است.

تبلیغات