هدف: پژوهش حاضر، در پی واکاوی تلاش دولت وثوق الدوله برای اعاد ة حاکمیت ملی در مازندران است که به دلیل عملکرد خوانین آن حدود به شدت مخدوش شده بود.
روش/ رویکرد پژوهش:پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد تاریخی موجود در پایگاه های آرشیوی، اسناد خانوادگی، و گزارش مطبوعات با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
فرضیه پژوهش: دولت وثوق الدوله، با توجه به شکاف موجود بین سرکردگان مازندران، فرصت مناسبی برای خلع سلاح و تبعید خوانین جهت اعاده حاکمیت ملی به دست آورد؛ اما به دلیل مقاومت برخی سرکردگان محلی به نتیجة مطلوب نرسید.
یافته پژوهش:دولت وثوق الدوله تا حدودی موفق به پراکنده کردن خوانین مازندران و خلع سلاح آنها در ماه های آغازین ورود ظهیرالملک به عنوان حکمران شد، اما همزمان با اعلام قرارداد 1919 و پناه بردن پسران امیرمؤید به کوهسار سوادکوه و مقاومتی که می توانستند به آن رنگ و بوی مخالفت با قرارداد 1919 بدهند، حکمران دولت وثوق الدوله نتوانست به نتیجه مطلوب خود برسد.