آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

یکی از نگرانی های خانواده ها در خصوص افزایش موالید، پایین آمدن پیشرفت تحصیلی فرزندانشان است. این نگرانی مبتنی بر فرضیه ای غالب است که فرزند بیشتر، موفقیت تحصیلی آنها را کاهش می دهد. در این مقاله تلاش شده از طریق فراتحلیل مطالعات تجربی در کشورهای گوناگون، فرضیه غالب را به چالش کشیده و امکان طرح فرضیه یا فرضیه های رقیب در خصوص رابطه بعد خانوار و موفقیت تحصیلی فرزندان را مطرح کند. نتیجه نشان می دهد: برخی مطالعات با تبعیت از نظریه هایی مانند مدل رقیق شدگی منابع و مدل تلاقی، به این نتیجه رسیده اند که این دو رابطه منفی دارند. اما این تحقیقات توسط دیگران چون اللوید و کلی به نقد کشیده شده و آنها نشان داده اند که رابطه معنا دار میان بعد خانوار و موفقیت تحصیلی وجود ندارد. از نظر معتقدان به رابطه منفی، اندازه خانوار از طریق متغیرهای واسط بر موفقیت تحصیلی اثر می گذارد و اگر تحت شرایطی با افزایش تعداد فرزندان، متغیرهای واسط طور دیگری رفتار کنند، شاهد افت موفقیت تحصیلی فرزندان نخواهیم بود. از این رو فرضیه غالب در اغلب شرایط و محیط ها اعتبار خود را از دست می دهد و جای خود را به فرضیه های رقیب می دهد.

تبلیغات