موضوع مقاله حاضر وجهی اکتشافی دارد و در جستجوی سرچشمه های تحول نظری در جامعه شناسی معاصر در نسبت با اندیشمندان کلاسیک این رویکرد است. چرخش زبانی سرآغاز بازاندیشی در جامعه شناسی کلاسیک و ابتنای نظریه اجتماعی مدرن است. در این مسیر، به اهمیت عمل در نسبت با زبان توجه شده و اینکه بر مبنای کدام واسطه های منطقی و تاریخی می توان میان زبان و عمل ارتباط برقرار کرد. سوژه، تلقی نوین از انسان اجتماعی است که بر فلسفة معاصر متکی است و به جای کنش در فلسفة اولی تکیه کرده است. بر همین قیاس، چنین استدلال شده است که چگونه مفهوم عامل با مفروضات خاص خود به جای کنشگر نشسته است. روش مورد استفاده، منظومه ای و در پی نشان دادن نسبت میان مفاهیم و قرابت و غرابت میان اندیشه های اندیشمندان معاصر اجتماعی بر مبنای چرخش زبانی است؛ بر این قیاس، با مرور هر متفکر کامل تر می شود و به مقصود نهایی نزدیک تر. فوکو حلقه تکمیل این مقاله است که همة استدلال های مطرح شده را به هم پیوند می زند.