هدف مقاله حاضر، بررسی کیفیت زندگی زنان دچار طلاق عاطفی است. به این منظور در قالب روش پیمایشی، 340 نفراز زنان شهرکرد در دو گروه نمونه عادی و طلاق عاطفی به دو روش نمونه گیری گلوله برفی و سهمیه ای اتفاقی ساده انتخاب شده و از طریق پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد: بین طلاق عاطفی و شش بعد کیفیت زندگی زنان (احساس فردی، روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، کیفیت سلامت، رضایت از شرایط محیطی و رضایت از شرایط اقتصادی) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین اختلاف رتبه ها در هر کدام از متغیرهای وابسته در دو گروه نیز معنادار بوده است. در نهایت این نتیجه حاصل شد که کیفیت زندگی زنان دچار طلاق عاطفی بر اساس طیف لیکرت، درحد پایین و کیفیت زندگی زنان عادی درحد بالایی است.