کمیت گرایی و مشغول شدن به ظاهر، یکی از آسیب های جدی در پرداختن به تعالیم اسلامی محسوب می شود؛ مقوله ای که از دیدگاه قرآن و سنت بارها مورد نقد قرار گرفته است. یکی از این تعالیم، قرائت قرآن کریم است. قرآن کریم، سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بر قرائت قرآن تأکید فراوان دارند. این تاکیدها موجب شده است مسلمانان در این مقوله به تألیف و تحقیق گسترده ای بپردازند. مسئله ای که در اینجا وجود دارد، میزان اهمیت دادن به اصل قرائت و در کنار آن پرداختن به سایر موضوعات مکمل قرائت قرآن است.
یکی از دانشمندان علوم قرآنی که به این مساله به صورت جدی پرداخته، سیوطی است. در این مقاله تلاش بر این است نوع رویکرد سیوطی به قرائت بر اساس بررسی سندی و معیارهای موجود در مکتب اهل بیت(ع) مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. از اشکالات اساسی بر این نوع رویکرد، تکثر روایات مقطوع، مرفوع و منقطع، نقل مطالب فراوان از صحابه، تابعین و قراء به نحوی که شبهه روایت بودن را دارد، و تاکید بیش از اندازه بر ظواهر قرائت و غفلت از مساله اصلی آن یعنی تدبر است. تدبر و میزان اهمیت آن در قرآن کریم و مکتب اهل بیت(ع) نیز در انتهای هر بخش مورد تبیین قرار می گیرد.