ساسانیان پس از کسب قدرت، در تمرکز بخشی به دولت مرکزی و پراکندن و رسمیت بخشی به دینی دولتی کوشیدند، اما این اهداف سیری طبیعی و مداوم را نپیمود بلکه شهریارانی چون نرسی به عنوان شهریاری که قدرت را از رقیب خویش بهرام سکانشاه ستاند، برخلاف برادر و برادرزاده اش(بهرام اول و بهرام بهرامان)، نه تنها دین مردانی چون کرتیر را بر نکشید بلکه در آزادی بخشی به فعالیت های مانویان نیز کوشید و سیاست دستکرت ساختن ایالات غربی را به کنار نهاد. البته این همه نه به دلیل این بود که نرسی این شهریاران را غاصب حق خویش در امر سلطنت می دید؛ بلکه به منظور جانبداری دستگاه دینی از بهرام سکانشاه، کاستن از قدرت دین مردانی چون کرتیر و نیز یافتن حامیان داخلی در مبارزه با روم انجام گرفت. بنابراین در این مقاله مقابل فرضیه هایی که برخی پژوهشگران در چگونگی تاج خواهی نرسی و دشمنی وی با جانشینان شاپور اول، ارائه داده اند و اقدامات این هفتمین شهریار ساسانی را با توجه بدین نگرش و سیاست توجیه و تعبیر کرده اند، سعی می شود با توجه به نگاره ها و رخدادهای موجود و همچنین مقایسة عملکرد نرسی با شهریاران پیشین، با رویکردی توصیفی- تحلیلی به پرسشهایی چون نحوة قدرت گیری نرسی که به زعم برخی بحران جانشینی در بین نخستین شهریاران ساسانی قلمداد گردیده است و سرانجام سیاست داخلی نرسی پرداخته شود.