آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

موضوع این مقاله تحلیل فرایند دموکراتیک سازی در افغانستان در بازه زمانی 1907- 2008م است. ادعای مقاله این است که در طول یکصد سال اخیر (1907- 2008م) افغان ها در قالب چهار دوره تاریخی «نهضت مشروطه خواهی» (1907- 1928م)، «دوره دموکراسی» (1946- 1953م)، «دهه قانون اساسی» (1963- 1973م) و «دولت های موقت، انتقالی و جمهوری اسلامی» (2001- 2008م) در جهت دموکراتیک سازی مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعه شان کوشش کرده اند؛ با این حال در افغانستان «دموکراسی» استقرار نیافته است. پس از اثبات این ادعا، سؤال پژوهش: «چرا فرایند دموکراتیک سازی در افغانستان به استقرار دموکراسی منجر نشده؟» مطرح شده است. درادامه، پس از استدلال انتقادی درباب نظریه های دموکراتیک سازی، شروط علّی «توسعه اقتصادی- اجتماعی»، «جامعه مدنی»، «الگوی مناسبات دموکراتیک نخبگان سیاسی» و «نقش عوامل بین المللی و خارجی» برای تبیین مسئله پژوهش در هر دوره تاریخی مطرح شده است. روش این پژوهش تطبیقی- تاریخی و روش داوری آن تحلیل روایتی- تاریخی و روش توافق است. یافته های تجربی بر آن دلالت دارند که اگر در افغانستان ساختارهای اقتصادی- اجتماعی توسعه یابد، با شرط وجود جامعه مدنی و الگوی مناسبات دموکراتیک میان نخبگان سیاسی و نقش مثبت عوامل خارجی و بین المللی، دموکراتیک سازی رخ می دهد.

تبلیغات