آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

همزمان با آغاز زوال اقتدار سیاسی اقتصادی دولت عثمانی طی قرن نوزدهم، ظهور اولین نشانه های بیداری ملی در میان اقلیت های درون امپراطوری عثمانی که خواستار استقلال و خودمختاری بودند، دولتمردان نظام را با چالشی جدی و در عین حال جدید و بی سابقه مواجه ساخت.چگونه می توان تمامیت ارضی عثمانی را حفظ کرد و آن را از خطر تجزیه رهانید؟مهمترین و در عین حال اولین ایدئولوژی سیاسی که تلاش کرد به این سؤال پاسخ دهد و راه حلی برای مسأله ی فوق بیاید، اندیشه ی «عثمانی گرایی» بود.رویکرد این سیاست که محور عمده ی اصلاحات سیاسی اجتماعی سراسر قرن نوزدهم عثمانی از تنظیمات تا پایان مشروطه ی دوم به شمار می رود، ایجاد وحدت و همبستگی میان اتباع ساکن امپراطوری از طریق اعطای تساوی حقوقی به آنها و مشارکت دادنشان در اداره ی امور کشور بود.هدف مقاله ی حاضر بررسی ماهیت و ابعاد این سیاست و در عین حال میزان کارآیی آن در حل مسایل امپراطوری می باشد.

تبلیغات