قرآن کریم دستورالعمل زندگی بشر تا روز رستاخیز است و لذا باید همواره پاسخگوی نیازهای وی باشد. لازمة این غرض، جامعیت و جاودانگی این کتاب است که هر دو لازمة خاتمیتِ نبوت می باشند. یکی از انواع ارتباط با قرآن که اهل بیت(ع) بر آن تأکید داشته و بر لزوم آن تصریح نموده اند، استنطاق است. «به نطق آوردن کلام الهی» یعنی حضور جدی این متن صامت در جوامع بشری، و حلّ معضلات و دغدغه ها، و ایفای نقش. استنطاق به معنای «عرضة سؤالات به قرآن و دریافت پاسخ» امری فراتر از تفسیر ترتیبی، تفسیر قرآن به قرآن، و تأویل قرآن است و با آن ها تفاوت ماهوی دارد. چه، این تعامل ها از متن قرآن آغاز می شود ولی شروع استنطاق، از متن جامعه و مشکلات آن است.
با این وجود، تفسیر به رأی نیز نیست، زیرا مستنطق با سؤال به سراغ قرآن می رود، نه با جواب. از سوی دیگر، اگرچه سطح اعلای استنطاق خاصّ اهل بیت(ع) است، ولی به دلائل متعدد، منحصر در ایشان نمی باشد. این پژوهش ضمن پرداختن به میزان کاربرد روائیِ واژة استنطاق به طور کلی و نیز استنطاق قرآن، با اشاره به نظریة شهید صدر در تفسیر موضوعی، مسائل مرتبط را با روش تحلیلی-توصیفی مورد دقّت قرار می دهد.