نخست روا میدارد دیباچة سخن را به فرازهایی از ترجمة شیوای نهج البلاغه، اثر جاویدان شادروان استاد دکتر سیّد جعفر شهیدی بیارایم و سپس مقالة خود را با عنوان «مدیری و رهبری در اسلام با تکیه بر نهج البلاغه» هم راه با خاطره ای چند از کلاس درس استاد ارائه دهد.
سپاس خداوندی را که سخن وران اندر ستودن او بمانند و شمارگران شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حقّ او گزاردن نتوانند. خدایی که پای اندیشة تیزگام در راه شناسایی او لنگ است و سَرِ فکرت ژرف رو به دریای معرفتش، بر سنگ.
صفت های او تعریف ناشدنی و بوصف درنیامدنی و در وقت ناگنجیدنی و به زمان مخصوص نابودنی.
به قدرتش خلایق را بیافرید و به رحمتش با دها بپراگنید و با خرسنگ ها، لرزة زمین در مهار کشید.