اهلال از شمار آن دسته از واژه های قرآنی است که در مقام نفی برخی از رسوم جاهلی در خصوص قربانی حیوان به کار رفته و از آنجا که دارای کارکرد ثبوتی در شریعت اسلامی نبوده، عملاً در تداول متشرعه زمینه ای برای کاربرد نیافته است. عوامل متعدد مانند عدم کاربرد واژه در دورة اسلامی برای قربانی، فاصله گرفتن از دوره جاهلی و فراموش شدن رسوم آن دوره و مطرح شدن مسئله تسمیه بر ذبح حیوان - هر چند برای مصرف گوشت روزانه و نه برای مقاصد آیینی - موجب شده است تا طیف وسیعی از مفسران و فقیهان در مذاهب مختلف اسلامی مفهوم اهلال بر حیوان را به مفهوم تسمیه بازگردانند.
در این مقاله با کاوش در خصوص ریشة واژه و کاربردهای کهن آن کوشش شده است تا بافت معنایی این واژه در کاربردهای پیش از اسلام بازشناخته شود و نشان داده شود آنچه در دوره جاهلی اهلال خوانده می شده، هم از نظر آیینی بودن و هم از نظر اختصاص به برخی از قربانی ها، تا چه حد محدودتر از کاربردی است که در شریعت اسلامی برای تسمیه بر ذبیحه در نظر گرفته شده است. ضمناً توجه به کاربرد سلبی اهلال در قرآن کریم اهمیت دارد، یعنی اینکه هرگز امر به اهلال وجود ندارد و صرفاً از خوردن گوشت حیوانی که اهلال آن برای غیر خدا بوده باشد، نهی شده است. با توجه به این نکات، می توان نتیجه گرفت که آیات مربوط به اهلال مستقیماً و بر اساس دلالت ظاهر نمی توانند در مسئله تسمیه بر ذبح مورد استناد قرار گیرند و از منظر فقهی، برای تسمیه باید به دنبال مستندات بود که رأساً به عنوان سنت یا در مقام تأویل اهلال در کتاب به موضوع تسمیه پرداخته باشند