انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای سیاسی- فرهنگی پویا و رویدادی عمده در تحلیل نظام بین الملل با خط و مشی انقلابی ساختار و کارکرد نظام بین الملل را به چالش طلبیده و با ارائه اصل عدالت محوری و خداجویی در پی جایگزین کردن حقیقت اخلاق و دیانت در ساختار و کارکرد نظام بین الملل بوده و با ایدئولوژی اسلامی خود مبنی بر اصول عابد و معبود و دنیا و آخرت ساختار حاصل از تقابل نظام کمونیسم- سرمایه داری را بر تقابل ماتریالیسم و معنویت گرایی تغییر داده و با رویکردی ارزشی- انقلابی و با نفی وضع موجود خواستار ایجاد نظامی کارکردی خارج از سیستم منبعث از قدرت. ساختار، کارکرد و گفتمان حاکم را نه جوابگوی سرشت بشر بلکه عامل به بند کشیدن انسانیت می داند و با پشتیبانی از حرکت های رهایی بخش و ترویج استبدادستیزی و استکبارستیزی، مستضعفان را نوید خلیفه الهی می دهد. سؤال اصلی تحقیق این است که، همان گونه که نظریه «انتقادى» به دگرگونى اجتماعى، چه در سطح داخلى و چه در سطح نظام بین الملل علاقه مند است، انقلاب اسلامی در چه دگرگونی در سطح داخل و نظام بین الملل داشته است؟ در این مقاله سعی شده است از طریق روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای- اینترنتی به این سؤالات پاسخ داده شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که انقلاب اسلامی با شعار محوری «نه شرقی- نه غربی» ضمن سعی بر حفظ ام القری، صدور انقلاب را مبنای حرکت عدالت محور خود قرار داده و ضمن طرد قواعد حاکم بر نظام بین الملل خواستار ایجاد نظم منتهی به حقیقت بود.