امروزه، استفاده از قابلیت کلان شهرها برای توسعه «سیاست بینا شهری بین المللی» به جایگزینی سیاست بینا دولت ملت، در قالب «سیاست دیپلماسی شهری» مورد توجه قرار گرفته است. سیاست دیپلماسی شهری بیشتر متوجه صورت بندی ایده ها و راهکارهایی است که به وسیله آن، کلان شهرهای جهان می توانند با هدف نشان دادن توانایی ها و علاقه مندی هایشان برای حل برخی مسائل و چالش های «سیاست شهری»، «ارتباطات فرهنگی و تعهدات سیاسی» را با دیگر بازیگران عرصه سیاست بین المللی- اعم از مجامع و سازمان های بین المللی و کلان شهرها و شهرهای جهانی مختلف- بر عهده گیرند. ایده اصلی سیاست دیپلماسی شهری این است که با توجه به پتانسیل شهروندی- مبنای برخی از مدیریت های شهری پیشرفته و دموکراتیک- و نیز برخی مقتضیات سازمانی این مدیریت ها، به نظر می رسد امروزه «دیپلماسی شهری» بهتر از «دیپلماسی دولت ملت» قادر به ایفای نقش در فرایند جهانی شدن سیاسی و فرهنگی خواهد بود. در این مقاله با این مفروض، سیاست دیپلماسی شهری از جهات گوناگون بررسی شده است.