موضوع این مقاله، استدلال انتقادی درباب نسبت تئوری با تجربه است و از نظر روش داوری، بر استدلال عقلانی استوار است. مدعای مقاله آن است که روش شناسی حاکم بر نسبت میان تئوری و تجربه بر منطق دو ارزشی ارسطویی مبتنی است که در آن، تجربه مقام داوری یا کشف نظریه را دارد. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار، درک غلط از پوزیتیویسم و نسبت آن با عقلانیت انتقادی است. این مقاله تلاشی در جهت حل این نوع مسائل روش شناختی از راه بحث انتقادی است. استدلال درباب صدق مدعای مقاله بر دو دستگاه معرفتی پوزیتیویسم و عقلانیت انتقادی استوار است. در ادامه، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی، روش شناسی فازی به مثابه نتیجه انتقاد از سنت های فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستی های معرفت شناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده است. در پایان، درباب مسئله آمیز بودن پوزیتیویسم در ایران بحث انتقادی شده است.